زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

آفتاب مهتاب

آفْتابْ مَهْتاب، از وسایل آتش‌بازی و نیز نام گونه‌‌ای بازی، رایج در نقاط گوناگون ایران. برگزاری مراسم آتش‌بازی از سده‌های نخست هجری در ایران مرسوم بوده است (بیرونی، 272-282؛ برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، آتش‌بازی). در اوایل دورۀ صفویه برگزاری مراسم آتش‌بازی با وسایل و لوازم گوناگونی همراه شد؛ از جملۀ این وسایل «آفتاب‌مهتاب» یا «کاسۀ آفتاب‌مهتاب» بود، شامل تیرتخشها که هنگام آتش‌گرفتن و سوختن، نورهای رنگارنگ پدید می‌آورد و سبب نام‌گذاری آن بـه آفتاب‌مهتاب نیـز همان دانسته شده است (نک‍ : دانـا، 1/  541؛ جناب، 263). 
هنگامی که در 1004ق / 1596م دارالسلطنۀ قزوین را آذین بستند و مراسم آتش‌بازی به‌پا کردند، از «آفتاب‌مهتاب» نیز در این آتش‌افروزی استفاده شد (افوشته‌ای، 578؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ آذین‌بندی و شیوه‌های تزیین شهرها در گذشته، نک‍ : ه‍ د، آذین‌بندی). این اسباب آتش‌بازی در دورۀ قاجاریه نیز رواج فراوان یافت و در اعیاد ملی و مذهبی به‌کار گرفته ‌شد (مستوفی، 1 / 325؛ جناب، همانجا).
آفتاب‌مهتاب، چنان‌که گفته شد، نام گونه‌ای بازی نیز هست. کهن‌ترین اثری که شیوۀ این بازی را شرح می‌دهد، کتاب هدایة المتعلمین فی الطب متعلق به سدۀ 4ق / 10م است (اخوینی، 779-780). بازی بدین‌شیوه است که دو بازیکن در فضایی باز پشت به یکدیگر می‌ایستند و بازوها را در هم قلاب می‌کنند، سپس یکی از آن دو خم می‌شود و دیگری را از زمین بلند می‌کند و می‌گوید: «آفتاب‌مهتاب چه رنگه؟»، بازیکن دیگر که رو به‌آسمان دارد، می‌گوید: «سرخ‌وسفید دو رنگه». سپس نوبت دیگری می‌رسد و به همین ترتیب بازی ادامه می‌یابد (ماسه، 2 / 325؛ جمال‌زاده، 3-4؛ شاملو، 2 / 530؛ صفی‌نژاد، 340). گاه پس از قلاب‌کردن دستها در یکدیگر، نخست یکی از آن دو در‌حالی‌که به جلو خم می‌شود، می‌گوید: آفتاب، و دیگری می‌گوید مهتاب، و بازی به همان ترتیب ادامه می‌یابد (قزل‌ایاغ، 47؛ جمشاد، 39-40). 
شیوۀ این بازی در نقاط گوناگون ایران کم و بیش مشابه است، اما گفت‌و‌گوی بازیکنها و نام بازی، گاه متفاوت است. برای نمونه کودکان بختیاری این بازی را با نام «شُتُر شُتُرک» می‌شناسند (ارشادی، 1107ـ 1108). در استان لرستان این بازی با نام «هاینه هُوینه» مشهور است. به‌این‌صورت که دو نفر پشت یکدیگر می‌ایستند و دستها را از زیر کتف یکدیگر می‌گذرانند، سپس به‌نوبت دیگری را بر دوش می‌کشند و رها می‌کنند؛ کسی که توان بدنی بیشتری دارد، سرانجام دیگری را از فراز سر خود بر زمین می‌کوبد و بازندۀ بازی باید برنده را بر پشت بگرداند (عسکری عالم، 191). این بازی در آباده و سروستان با نام «آسمون چه رنگه؟» رواج دارد (صداقت‌کیش، 126؛ همایونی، 456). 
کودکان شمال ایران، این بازی را با نام «عمه‌عمه» می‌شناسند؛ بدین‌ترتیب که پس از ایستادن، پشت به یکدیگر می‌کنند و بازو در بازو در می‌اندازند، سپس یکی از دو کودک خم می‌شود و همو می‌گوید: «عمه‌عمه»، دیگری می‌گوید: «جان عمه»، و بازی با پرسش و پاسخی مشابه توسط بازیکن دیگر ادامه می‌یابد (پاینده، 92).
این بازی در میان دختران سمنانی با نام «خر‌پشتک» مرسوم است؛ به همان ترتیب دو بازیکن پشت به هم می‌ایستند، و یکی از آن دو که خم شده، از دیگری می‌پرسد: «آسمون چه رنگه؟» و دیگری پاسخ می‌دهد: «سرخ و سفید و پنبه»، بازیکن اولی دوباره می‌پرسد: «پیره زنیکه چه می‌کنه؟»، دیگری پاسخ می‌دهد: «چرخ می‌ریسه»؛ آن‌گاه دیگری می‌گوید: «پایین بیا من بریسم»؛ سپس دختر‌بچه‌ای که رو به آسمان دارد، جای خود را به کودک دیگر می‌دهد و همان گفت‌وگوها تکرار می‌شود (ستوده، 1 / 165؛ برای آگاهی از نام و شیوۀ این بازی در ایـلام، نک‍ : محمدی، آیت، 1 / 3-4؛ در ایزد‌خواست، نک‍ : رنجبر، 376-377؛ در شاهرود، نک‍ : شریعت‌زاده، 2 / 433؛ در سبزوار، نک‍ : بیهقی، 197؛ در اردبیـل، نک‍ : محمدی، مهین، 285-286). 

مآخذ

اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1344ش؛ ارشادی، عیدی محمد، فرهنگ بختیاری، تهران، 1388ش؛ افوشته‌ای، محمود، نقاوة الآثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1350ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیة، به کوشش پرویز اذکائی، تهران، 1380ش؛ بیهقی، محمود، دایرةالمعارف بزرگ سبزوار، سبزوار، 1383ش؛ پاینده، محمود، فرهنگ گیل و دیلم، تهران، 1366ش؛ جمال‌زاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1341ش؛ جمشاد، نوروز، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان، 1351ش؛ جناب، علی، فرهنگ مردم اصفهان، اصفهان، 1385ش؛ دانا؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، نشر آیات، 1373ش؛ ستوده، منوچهر، فرهنگ، تهران، 1342ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1361ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، شاهرود، 1371ش؛ صداقت‌کیش، جمشید، بازیهای محلی آباده، شیراز،1360ش؛ صفی‌نژاد، جواد، مونو‌گرافی ده طالب‌آباد، تهران، 1355ش؛ عسکری عالم، علی مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1386ش؛ قزل‌ایاغ، ثریا و دیگران، راهنمای بازیهای ایران، تهران، 1379ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشن‌ضمیر، تبریز، 1357ش؛ محمدی، آیت و فاطمه محمدی، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، تهران، 1383ش؛ محمدی، مهین و حسن کامرانی، ائل لر، اویون لار، اردبیل، 1384ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1371ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348ش.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.